کتاب ربات آدم کش 1: وضعیت قرمز

کتاب ربات آدم کش 1: وضعیت قرمز درباره ی گروهی هشت نفره است که برای تحقیقات به سیاره ای دیگر سفر می کنند. در این سفر اکتشافی ربات پیشرفته ای را برای محافظت و دفاع به همراه می برند. آن ها برای این سفر ربات آدم کش را انتخاب می کنند. ترکیب ربات آدم قاتل + انسان عادی = وظعیت ناجور، از او رباتی استثنایی با قابلیت های فراوان می سازد. داستان از جایی هیجان انگیز می شود که ماژول سرفرماندهی ربات هک می شود و این تازه شروع ماجراست…

قسمتی از متن کتاب

به پهپاد ها دستور دادم منطقه ی نظارتشان را گسترده تر کنند تا اگر چیز گنده ای سراغمان آمد، بیش تر فرصت داشته باشیم. به حسگر های فعالیت های زمینی هم ور رفتم تا اگر چیز گنده ی مذبور از طریق تونل های زیرزمینی سراغمان آمد، خبردار شوم. باقی مانده ی زره روی تن را کندم و به توصیه ی مدسیستم روی زخم هایم اسپری زخم پر کن پاشیدم. سر تا پایم خون آلود نبود، چون وریدها و شریان های بدنم به طور خودکار مسدود می شوند. با این حال وضعم تعریفی نداشت و بد جوری درد داشتم. زخم پر کن فقط کمی دردم را ساکت کرده بود. روی سیستم اصلی شرط گذاشته بودم که تا هشت ساعت کسی بدون حضور من از اقامتگاه خارج نشود. بعد هم وضعیتم را در سیستم اصلی روی حالت”مرخصی” گذاشتم. فید اصلی را بررسی کردم، کسی به این مسئله اعتراضی نکرده بود. داشتم یخ می زدم، چون ترموستات هایم موقع برگشتن خراب شده بودند و لایه ی محافظ پوستم که زیر زره قرار می گرفت، نابود شده بود. چند دست پوست یدکی داشتم، یک دست اُنیفرم بود که تا حالا نپوشیده بودمش و الآن هم بعید بود که بتوانم بپوشمش. (راستش اُنیفرم لازمم نشده بود، چون هیچ وقت در اقامتگاه نگهبانی نداده بودم، یعنی کسی از من نخواسته بود که چنین کاری بکنم. چون هشت نفر بودند و همه با هم رفیق بودند و به هم اعتماد داشتند، به نظرشان نگهبانی اتلاف هزینه و منابع، یعنی من، بود.)

یک دستی داخل مخزن اتاقم گشتم و بسته ی کمک های اولیه ای را بیرون کشیدم که اجازه دارم در موقعیت های خاص همراه داشته باشم. بسته را باز کردم و پتوی موقعیت اضطراری را بیرون کشیدم و دور خودم پیچیدم. بعد خودم را تپاندم توی تخت پلاستیکی مکعبک. در مکعب بسته شد و نور سفید روشن شد. داخل مکعبک هوا چندان گرم تر نبود، ولی جای دنجی بود. خودم را به خطوط بازسازی و تجهیز وصل کردم و بدنم لرز گرفت. مدسیستم اطلاع داد که توان عملکردی ام به 58 درصد رسیده است و همین طور دارد افت می کند؛ خب عجیب نبود. بدن شک در هشت ساعت می توانستم خودم را بازسازی کنم، ولی ممکن نبود با 58 درصد توان عملکردی بتوانم هم زمان تحلیل داده هم انجام بدهم. برای همین به سامانه های محافظتی دستور دادم اگر موجود متخاصمی هوس کرد اقامتگاه را ببلعد، خبرم کنند و بعد همه ی برنامه هایی را که دفعه ی پیش از فید سرگرمی دانلود کرده بودم، فراخوانی کردم.

مخاطبین این کتاب:
افرادی که به مطالعه کتاب های فانتزی، تخیلی، علمی علاقه دارند از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.

درباره نویسنده:
کتاب ربات آدم کش 1: وضعیت قرمز نوشته ی مارتا ولز خالق کتاب های فانتزی است و توسط انتشارات پرتقال چاپ شده است.